دانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-62486120170509Performing of OSCE method in nursing students of Rafsanjan University of medical science before entering to clinical field inyear 2010: A process for quality improvementاجرای آزمون بالینی ساختارمند عینی (OSCE) در دانشجویان پرستاری رفسنجان قبل از ورود به کارآموزی در عرصه سال 1389: فرآیندی جهت ارتقای کیفیت1845575FAتابنده صادقیدانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران0000-0003-1024-5389علی راوریدانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران0000-0003-2569-6334مریم شهابی نژاددانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران.محبوبه هلاکوئیدانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایرانمصدقه شفیعیدانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایرانحسن خدادادیدانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران.Journal Article20170509 Background and objective: The most important goals of examinations are improvement of quality educational programs. The OSCE method is also an appropriate method for the evaluation of students. Thus the present study was aimed to evaluation the clinical knowledge and practice of the nursing students before entering to the clinical field by OSCE method in Rafsanjan Nursing and Midwifery School in 2010.  Material and Methods: In this cross sectional study, in two consecutive days, knowledge and practice of the 39 nursing students before entering to the clinical field that entered to study by census method were examined in determined stations in nursing skill laboratory with use of relevant check lists. Total practical, scores in examined procedurs was 200 that was divided into three levels of weak (0-70), moderate (71-140) and good (141-200). Total knowledge scores was 32 that was divided into three levels of weak (0-10), moderate (11-21) and good (22-32). Data were analyzed using spss software .  Results: Our results showed that, total scores in examined procedurs was 132.38±19.17 out of 200 that could be considered as moderate on the basis of likert scales. The total knowledge's, scores was 18.23± 3.7 out of 32 that was moderate on the basis of likert scales . The maximum mean scores was belonged to writing of drug form, kardex, nursing report and ECG procedure . The minimum mean scores was belonged to tracheotomy saction and sondaj procedures.  Conclusion: According to the results obtained by OSCE method, we can realize both weak and potent points of students. In this method also condition and materials are similar for all students, thus, this reduces worries of students regarding clinical examinations. Therefore, we propose that the method of clinical evaluation requires to be changed to OSCE to achieve improved quality in education in nursing schools. خلاصه زمینه و هدف: مهمترین هدف ارزشیابی، بهبود و تقویت کیفیت برنامههای آموزشی است. از جمله روشهای مؤثر ارزشیابی نیز آزمون OSCE ( Objective Structured Clinical Examination ) میباشد. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی دانش و عملکرد بالینی دانشجویان پرستاری قبل از ورود به کارآموزی در عرصه، به روش OSCE در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان سال 1389 انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی طی 2 روز متوالی میزان دانش و عملکرد 39 دانشجوی پرستاری قبل از ورود به کارآموزی در عرصه، که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند، در ایستگاههای تعیین شده در آزمایشگاه فن دانشکده پرستاری با استفاده از چک لیستهای مربوطه سنجیده شد . مجموع نمرات ایستگاههای عملکرد 200 بود که به سه سطح ضعیف : 70-0، متوسط:140 -71 و خوب: 200-141 تقسیم گردید و دانشجو بر اساس نمره در آن سطح قرار گرفت. مجموع نمرات ایستگاههای دانش32 بود که به 3 سطح ضعیف: 10-0، متوسط: 21- 11 و خوب: 32-22، تقسیم شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط نرم افزار SPSS و آزمون های t مستقل و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد. یافتهها: امتیاز کل نمره عملکرد در پروسیجرهای مورد بررسی 17/19 ± 38/132 بود که بر اساس مقیاس 3 گزینه ای لایکرت در رده متوسط قرار گرفت. امتیاز کل نمره دانش نیز 7/3 ± 23/18 بود که بر اساس مقیاس 3 گزینه ای لایکرت در رده متوسط قرار گرفت . نوشتن کارت دارویی، کاردکس و گزارش پرستاری، و بعد از آن گرفتن نوار قلب بیشترین میانگین نمره و پروسیجرهای ساکشن تراکئوستومی و سونداژ، میانگین نمرات پایینتری داشتند. نتیجهگیری: با استفاده از آزمون OSCE علاوه بر این که میتوان به نقاط ضعف و قوت دانشجویان پی برد، شرایط و مواد ارزشیابی نیز برای دانشجویان یکسان بوده و یکی از نگرانیهای عمده دانشجویان پرستاری در حیطه ارزشیابی بالین از بین میرود. بنابراین تغییر روش ارزشیابی بالینی به OSCE به عنوان اقدامی جهت ارتقاء کیفیت در دانشکدههای پرستاری پیشنهاد میشود. https://chj.rums.ac.ir/article_45575_20b166b524198dad08d1b6ba8d8f6737.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-62486120170509Evaluation of HBs vaccination â induced immunity among Health Care professionals in Kerman University of Medical Science's hospitals during 2010-2011بررسی ایمنی حاصل از واکسیناسیون هپاتیت B در کارکنان بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سالهای 1390-138991445576FAفرهاد صراف زادهمرکز تحقیقات علوم اعصاب،انیس قاسمی رادمرکز تحقیقات دانشجوییسیدمجتبی سهروردیدانشکده داروسازیJournal Article20170509 Background and objective: Health care staff are at risk for hepatitis B infection the Hbs antibody levels will decrease by the time in vaccinated people.  This study was aimed to evaluate the level of Immunity in Health Care staff which were Vaccinated against Hepatitis B Virus in Kerman university of medical sciences university hospital during 2010-2011.  Material and Methods: In these cross-sectional study 452 health care staff vaccinated with hepatitis B including physicians, nurses and technicians who met inclusion criteria were involved the study by census method. Hbs antibody titre was quantitatively measured using ELISA method. Data were analyzed by descriptive statistics, mean, standard deviation and chi square in spss15 software.  Results: Of cases 253 (59.5%) were men and 172 (40.5%) were women. Anti-HBs Ab titers were 100 mlU/mL in 213 (50.1%) persons. The significant risk factors included male gender, age of 40 to 49 years, being a nurse, duration of employment in a clinical environment more than 5 years, and time duration after the primary vaccination exceeding than 10 years.  Conclusion: Base on the significant risk factors of hepatitis B virus infection among health care staff and because 14.1% of subjects had not protective levels of Hbs antibody titer, It is suggested that protective antibody levels to be measured after vaccination and revaccination should be performed as if required. خلاصه زمینه و هدف: کارکنان بهداشتی درمانی در معرض خطر کسب عفونت هپاتیت ویروسی B هستند. سطح آنتیبادی ناشی از واکسیناسیون با گذشت زمان افت میکند. هدف این مطالعه، تعیین ایمنی حاصل از واکسیناسیون علیه هپاتیت B در کارکنان بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال های 1390-1389 بود. مواد و روشها : در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 425 نفر از پزشکان، پرستاران، بهیاران و تکنیسینهای واکسینه شده علیه ویروس هپاتیت B که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. سطح HBs آنتیبادی با روش ELISA تعیین گشت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری میانگین و انحراف معیار و کای اسکور، با استفاده از نرم افزار آماری SPSS.15 انجام شد . یافتهها: 253 نفر (5/59 ٪ ) از افراد مورد مطالعه مرد و 172 نفر ( 5/40 ٪ ) زن بودند. تیتر آنتیبادی در 60 نفر (1/14 ٪ ) کمتر از mIU/ml 10، در 152 نفر (8/35 ٪ ) mIU/m l 100-10 و در 213 نفر (1/50 ٪ ) بیشتر از mIU/ml 100 بود. بیشترین ریسک عفونت در جنس مرد، سنین 40 تا 49 سال، پرستاران و بهیاران، افراد با سابقه کاری بیشتر از 5 سال و افرادی که حداقل 10 سال از آخرین نوبت واکسیناسیون آنها میگذشت، وجود داشت. نتیجه گیری: با توجه به ریسک بالای خطر هپاتیت B در کارکنان بهداشتی درمانی و از آنجا که 1/14% از افراد مورد مطالعه، سطح آنتیبادی محافظت کننده نداشتند، پیشنهاد می شود پس از واکسیناسیون هپاتیت B ، سطح آنتیبادیهای محافظتی سنجیده شده و در صورت نیاز واکسیناسیون مجدد انجام شود.https://chj.rums.ac.ir/article_45576_885659c3dc01e09b601a5615c76e1eef.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-62486120170509Jamaat prayer encouraging factors from view points of students and staff of Nursing, Midwifery and paramedic faculty of Rafsanjan in 2010عوامل ترغیب کننده شرکت در نماز جماعت از دیدگاه دانشجویان و کارکنان دانشکده پرستاری، مامایی و پیراپزشکی در سال 1389152345577FAعلی انصاریدانشکده پرستاری، مامایی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران0000-0002-9473-0738رضا وزیری نژادمرکز تحقیقات تعیین کننده های اجتماعی سلامت دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران.0000-0002-1967-7631غلامرضا رفیعیدانشکده پرستاری، مامایی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران.شمس الدین دیانیدانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران.طیبه نگاهباندانشکده پرستاری، مامایی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایرانJournal Article20170509 Background and Objective: Studies showed that the jamaat prayer have individual, social, political, psychological and other functions . The most important function of prayer , remember God with other believers to worship and enjoy the doubled rewards . thus in this study we tried to assess the Jamaat prayer encouraging factors regarding the viewpoints of students and staff of Nursing, Midwifery and Paramedic Faculty of Rafsanjan University of Medical sciences, to obtain necessary information about these factors and to promote prosperity of them and more to divine obligation.  Material and Methods: In this descriptive study, we enrolled all of student and saff of Nursing, Midwifery and paramedic faculty of Rafsanjan University of Medical sciences. Study was performed in 2010 the study participants were 252 person and the sampling was conveniencely. The data were collected by a Questionnaire that its validity and reliability was approved. Data were analyzed by SPSS software version 16 and descriptive tests.  Results: The numbers of students and staffs were 216 and 36 people, respectively 78.2% of students and 69.4% of staff was female, respectively. Most of people who participated in the study were strongly agree with regular prayer program, the availability of appropriate health services and cleaning of mosque, prayer speaker during praying time and consideration of personal hygiene by worshipers.  Conclusion: Based on the results of present study, schools should improve physical environment and hygiene of its mosque and increase their equipment . خلاصه زمینه و هدف: نتایج مطالعات نشان میدهد که نماز جماعت دارای کارکردهای متعدد فردی، اجتماعی، سیاسی، روان شناختی و... است. در این پژوهش سعی شد عوامل ترغیبکننده شرکت در نماز جماعت در بین دانشجویان و کارکنان بررسی گردد تا ضمن کسب اطلاعات لازم و مشخص شدن عوامل ترغیبکننده شرکت در نماز جماعت، نسبت به افزایش این عوامل و رونقبخشی بیشتر به این فریضه الهی، گام برداریم. مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی، جمعیت مورد بررسی شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل و کارکنان دانشکده پرستاری، مامایی و پیراپزشکی در سال 1389 و نمونه پژوهش شامل 252 نفر دانشجو و کارمند بود که به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب گردید. ابزار جمعآوری دادهها، دو پرسشنامه در خصوص اطلاعات دموگرافیک و عوامل ترغیبکننده شرکت در نماز جماعت بود که روایی و پایایی آن مورد تأیید میباشد. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 و آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: از 252 نفر شرکتکننده در این طرح، 216 نفر دانشجو و 36 نفر کارمند بودند. از بین دانشجویان، 2/78% و از بین کارکنان، 4/69% مؤنث بودند. اغلب دانشجویان و کارکنان دانشکده، به مرتب برگزار شدن نماز جماعت، در دسترس بودن وضوخانه و سرویس بهداشتی مناسب و تمیز، پخش اذان به موقع از بلندگو، رعایت بهداشت نمازخانه، رعایت بهداشت نمازگزاران و ... اشاره نموده بودند. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، دانشکده ها باید در خصوص بهبود فضای فیزیکی و بهداشتی و افزایش امکانات نمازخانههای خود اقدام جدی به عمل آورده و تلاش نمایند تا ضمن هماهنگی بیشتر با امامان جماعت، نماز به طور مرتب برگزار گردد و زمانهایی که امام جماعت حضور ندارد، از فرد مناسبی به عنوان جایگزین استفاده نمایند.https://chj.rums.ac.ir/article_45577_52ca549830f3ec814b00018732586c05.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-62486120170509Interferes followed menstural bleeding postponement in Rafsanjan University of Medical Sciences studentsفراوانی تأخیر قاعدگی و مداخلات انجام شده در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان242945578FAزهره قرشیدانشکده پرستاری مامایی0000-0002-7417-3735مرضیه لری پوردانشکده پرستاری مامایی0000-0002-9290-8993Journal Article20170509   Background and objective :Neuroendocrine adaptive responses to psycological stress include activation of the hypothalamic-pituitary-adrenal (HPA) axis and sometims suppression of the hypothalamic-pituitary-gonadal (HPG) axis. Choronic streesses of University entrance and enviromental changes in younge students are ferquent leading causes of delayed menstrual bleeding and make them worried due to lack of nessessary informaton.  This study was aimed to explore the prevalence of delayed menstrual bleeding in Rafsanjan University of Medical sciences, students and their reaction to this problem.  Material and Methods : This was a cross sectional descriptive study. Data were collected via two questionnaires. the first one collected demographic data in cluding, history of menstrual bleeding postponement, and the second one collected data of postponement property and the students reaction to that. All of female University students who participated in the study filledout the first questionnaire. Students who had a history of menstrual bleeding postponement during last six months were intervie we and filled the second questionnaire.  Results: Of 318 participants 45.6% had history of menstrual bleeding postponement during last six months, leading them to feel worry in 65.7% and counsulting different persons in 48.1% In students who had ahistory of menstrual bleeding postponement the problem had been removed in 92.1% spontaneosly however ovarian problems had been recognized in 3.9% we observed a asignificant relationship between age and history of menstrual bleeding postponement.  Conclusion: menstrual bleeding postponement is frequent in students who previously had regular menstural cycle however in most of cases it relates to chronic stress and would remove without any special masears. خلاصه زمینه و هدف: پاسخهای سازگاری نورواندوکرین به استرسهای روانی، گاه به شکل فعال کردن محور هیپوتالاموس-هیپوفیز- آدرنال و گاه به شکل سرکوب محور هیپوتالاموس- هیپوفیز-گناد دیده میشود. استرس مزمن ناشی از ورود به دانشگاه و تغییر محیط یک علت شایع بروز تأخیر در قاعدگی در دختران دانشجو است اما به علت نداشتن آگاهی راجع به آن، باعث ایجاد نگرانی و سردرگمی برای پیدا کردن کمک و رفع مشکل در آنان میشود. این تحقیق به منظور بررسی میزان فراوانی تأخیر قاعدگی و همچنین چگونگی برخورد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان با این مشکل انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه یک مطالعه توصیفی مقطعی بود. دادهها از طریق دو پرسشنامه جمعآوری گردیدند. در پرسشنامه اول، اطلاعات دموگرافیک و سابقه تأخیر قاعدگی و در پرسشنامه دوم، اطلاعات مربوط به چگونگی تأخیر و مداخلات انجام شده. کلیه دانشجویان دانشگاه در صورتی که حاضر به همکاری شدند، ثبت میشد. بادانشجویانی که در شش ماه گذشته سابقه تأخیر قاعدگی داشتند، مصاحبه انجام شد و پرسشنامه دوم تکمیل گردید. اطلاعات با استفاده از آزمونهای تی و کایدو تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: از مجموع 318 نفر شرکتکنندگان در پژوهش 6/45% در 6 ماه گذشته تأخیر قاعدگی داشتند. این مشکل در 7/65% افراد باعث نگرانی و در1/48% موارد منجر به مشورت با افراد مختلف شده بود. در1/92% موارد مشکل بدون هیچ اقدام خاصی برطرف شده بود. در 9/3% از کل افراد دچار تأخیر قاعدگی، بیماری تخمدان تشخیص داده شده بود. بین سن و تأخیر قاعدگی ارتباط معنیدار آماری به دست آمد. نتیجهگیری: تأخیر قاعدگی در بین دانشجویانی که قبلاً قاعدگی منظم داشتهاند، شایع است، اما در اکثر موارد، علت آن استرس مزمن بوده و بدون نیاز به اقدام خاصی برطرف میگردد. با این وجود، به علت نداشتن آگاهی لازم در این زمینه سبب ایجاد استرس در آنان میگردد.https://chj.rums.ac.ir/article_45578_962cc08c60d0ca34d4b226be3d5a075e.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-62486120170509Effect of Sleeplessness on general health of nurses who working nightshift in operation rooms in Shahid sadughi Medical University Hospitals in Yazd, Iranاثر بیخوابی بر سلامت عمومی پرستاران شیفت شب شاغل در اتاقهای عمل بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد در سال 1388303745579FAاحمد انتظاریدانشکده پیراپزشکیمحمدرضا خواجه امینیاندانشکده پیراپزشکیمحمدحسین عوض بخشدانشکده پیراپزشکیJournal Article20170509 Background and objective: Nightshift working has negative physical and social effects on personal life of nurses and in long term it affects their subsequent health. This survey was carried out to study the effect of sleeplessness on general health of nightshift nurses in operations room of Shahid Sadughi University Hospitals, Yazd, Iran during 2009-2010  Material and Methods: In this descriptive cross-sectional study, 62 subjects who had in clouding criterias for study were included by convenient sampling among 142 nightshift nurses. Data were collected by questionnaire containing personal information, sleeplessness and general health (GHQ-28).  Results: Our results showed that the effect of sleeplessness on nurses general health was observed at moderate level in 56% and at minimum level in 2% and at maximum level in 42% of nurses. The majority of subjects (60.6%) had adequate levels of general health and 2.5% had unfavorable general health. There was a significant correlation between sleepiness) and general health of nurses so that with increasing of age, working experience at night shift working the sleepiness side effects were decreased. (P خلاصه زمینه و هدف: کار در شیفت شب اثرات منفی فیزیکی، روانی و اجتماعی بر زندگی فردی پرستاران دارد و ساعات طولانی کار، سلامت آنها را به مخاطره میاندازد. این مطالعه، به منظور بررسی اثر بیخوابی بر سلامت عمومی پرستاران شیفت شب شاغل در اتاقهای عمل بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، انجام شده است. مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی که در سال 1388 انجام شده است، 62 پرستار واجد شرایط ورود به مطالعه، به صورت سرشماری از بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان یزد انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامههای استاندارد کیفیت خواب پیتزبرگ ( PSQI=pittsurgh sleep quality index ) و سلامت عمومی (GHQ-28) در ارتباط با اثر بیخوابی و سلامت عمومی در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط نرمافزار SPSS نسخه16 و با استفاده از آزمونهای ANOVA ، واریانس و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد. یافتهها: بر اساس یافتههای مطالعه، اثر بیخوابی بر سلامت عمومی به ترتیب در 56% (34 نفر) از افراد مورد بررسی در حد متوسط، در 2% (2 نفر) در حد کم و در 42% (26 نفر) از آنها در حد زیاد بود. از نظر سلامت عمومی، 38 مورد (6/60%) سلامت عمومی مطلوب و 2 مورد (5/2%) سلامت عمومی نامطلوب داشتند. اثر بیخوابی بر سلامت عمومی پرستاران از نظر آماری معنیدار بود (05/0> P ) .به طوری که با افزایش سن، سابقه کار و تعداد شیفت شب میزان اثرات و عوارض بیخوابی کمتر میشد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که بیخوابی در پرستاران سبب کاهش سلامت عمومی میگردد. لذا برنامهریزی در راستای بهبود کیفیت خواب پرستاران ضروری است.https://chj.rums.ac.ir/article_45579_eef4326588be7450ee8ae6503460bede.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-62486120170509The effect of Ischemic Heart Diseases on the participation of patients in comparison to healthy people in Rafsanjan (2009)میزان مشارکت بیماران مبتلا به سندرم حاد کرونری در زندگی فردی و اجتماعی در مقایسه با افراد سالم در شهر رفسنجان در سال 1389384745580FAرضا وزیری نژادگروه آموزشی پزشکی اجتماعی0000-0002-1967-7631علی اسماعیلی ندیمیدانشیار گروه آموزشی داخلیشیما تکیهمحسن رضائیانگروه آموزشی پزشکی اجتماعیمجید کاظمیگروه اموزشی داخلی جراحی، دانشکده پرستاری و مامایی،0000-0001-5623-6416Journal Article20170509 Background and Objective: Assessing participation level of individuals in their personal and social life is of the most recent methods for measuring the level of health among them. In this study, the effect of Ischemic Heart Diseases on the participation level of patients was measured comparing to the general population of Rafsanjan in order to recognize the most important aspects of patient's life affected by the disease (2009).  Material and methods: In this historical cohort study, a group of people who were matched based on age, gender, educational status, social class, and marital status in two different groups of Ischemic Heart Diseases patients (n=50) and healthy people(n=50) was studied. The level of participation was measured using Impact on participation and autonomy (IPA) scale. Data were collected by a trained expert in a calm place. Parametric (t-test) and non-parametric (Mann-Whitney U) tests were used to compare groups where appropriate. Relative risk and attributable risk were also calculated.  Results: The cohort under study consisting 100 people in two different groups of patients and healthy people was statistically similar based on effective factors. Proportion of people with undesirable participation level among patients group was significantly greater than this proportion among the other group. The most important aspects of patientsâ life affected by the disease were âfamily roleâ and âself careâ. Relative risk showed that suffering from Ischemic Heart Diseases significantly increases the probability of reporting undesirable participation among patients as 5.1 times (95%CI= 1.7-15.0 ) and 4.9 times (95%CI= 1.3-18.8) in aspects of âfamily roleâ and âself careâ, respectively .  Conclusion: Our findings showed that Ischemic Heart Diseases affected the participation level of people in their life, significantly. Respecting the long duration of the disease among patients, improving the participation of patients is very important. خلاصه زمینه و هدف: ارزیابی میزان مشارکت افراد در زندگی فردی و اجتماعی یکی از آخرین روشهای شناخته شده در اندازه گیری سطح سلامتی است. در مطالعه حاضر میزان تاثیر بیماریهای ایسکمیک قلبی بر میزان مشارکت در زندگی فردی و اجتماعی بیماران بررسی و مهمترین جنبه های متاثر از بیماری مورد ارزیابی قرار گرفت. مواد و روشها : در این مطالعه همگروهی تاریخی ( Historical cohort ) یک همگروه که از لحاظ سن، جنس، طبقه اقتصادی، وضعیت تحصیلی و تأهل همسان بودند و تنها از نظر سابقه ابتلا به بیماریهای ایسکمیک قلب در دو گروه بیمار (تعداد 50 نفر) و سالم (تعداد 50 نفر) قرار داشتند مورد بررسی قرار گرفتند. بخش اصلی ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه IPA-p (Impact on participation and autonomy ) ترجمه فارسی شده بود که جهت اندازه گیری سطح مشارکت استفاده و از روشهای آماری پارامتریک ( آزمون تی) و غیر پارامتریک ( آزمون های من ویتنی و کای دو) جهت انجام مقایسه نمرات کسب شده از سوالات پرسشنامه استفاده شد. اندازه خطر نسبی و نیز خطر قابل انتساب حضور بیماری ایسکمیک قلب در پدید آوردن "مشارکت نامطلوب" نیز محاسبه شده است. یافتهها: همگروه یکصد نفره تحت بررسی، در دو گروه بیمار و سالم بر اساس مهمترین متغیرهای تاثیر گذار بر مشارکت یکسان بوداند. نسبت افراد با مشارکت نامطلوب در گروه سالم به طور معنی داری کمتر از این نسبت در گروه مبتلا به سندرم حاد کرونر بود. مهمترین جنبه های متآثر از این بیماری مشارکت افراد در زندگی خانوادگی و نیز در انجام مراقبت از خود گزارش شد. نتیجهگیری : سندرم حاد کرونر شانس مشارکت مناسب افراد را به ویژه در بعضی از جنبه های زندگی اجتماعی و فردی آنها به شدت کاهش می دهد. با توجه به افزایش امید به زندگی ، بیماران سالهای نسبتاً طولانی را با این بیماری طی می نمایند و ارتقاء میزان مشارکت این افراد از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.https://chj.rums.ac.ir/article_45580_ff0349c969bb16b8e485d4cfc3702a0a.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-62486120170509Frequency of sinusitis in patients brain MRI with vertigo referred to Ali-ebn-Abitaleb Hospital of Rafsanjan during last 10 yearsبررسی فراوانی سینوزیت در ام آر آی بیماران با شکایت سرگیجه، مراجعهکننده به بیمارستان علی ابن ابیطالب(ع) رفسنجان طی یک دوره ده ساله485345581FAعلی گلشیریگروه جراحی، متخصص گوش و حلق و بینی،محمدرضا مختاری0000-0003-0841-4091زیبا شعبانیمرکز تحقیقات ایمونولوژی بیماریهای عفونیاحمدرضا صیادیمرکز تحقیقات ایمونولوژی بیماریهای عفونی0000-0002-5311-5173حسین آذینگروه داخلی، نورولوژیستفطمه آذینJournal Article20170509 Background and objective : Vertigo is one of the most frequent causes of refard of patients referred to the physicians and is a symptom of a disease . The aim of this study was to determine the frequency of sinusitis in patients brain MRI who referred with vertigo during last 10-year.  Material and methods: In this cross-sectional study, we analyzed patients who referred to ali-ebn-Abitaleb hospital of Rafsanjan from 1997 to 2007 (10,052 people) for MRI.  Sampling was done by census method and questionnaires were completed by reading their files.  Total of 516 patients with dizziness were identified and examined and questionnaires were completed. Data were analyzed with SPSS software version 17 and Chi square test and Fisher.  Results: Of all patients referred during last 10 years, 516 had vertigo that 90 patients (17.3%) were suffering from sinusitis. There was no significant difference between sinusitis and vertigo and sex, but there were a significant difference between age groups and sinusitis (P خلاصه زمینه و هدف: سرگیجه یکی از شایعترین علل مراجعه بیماران به پزشکان بوده و علامتی از یک بیماری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی سینوزیت در ام آر آی مغز بیماران مراجعهکننده با شکایت سرگیجه طی یک دوره 10 ساله انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی می باشد. جامعه مورد بررسی، بیمارانی بودند که از ابتدای سال 1376 تا ابتدای سال 1386 ( 10052 نفر ) جهت ام آر آی، به بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان مراجعه کردهاند. نمونهگیری به روش سرشماری انجام شد و با قرائت پرونده آنها، چک لیست محقق ساخته تکمیل گردید. اطلاعات جمعآوری شده با نرمافزار SPSS نسخه 17 و آزمونهای آماری کای دو و فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافتهها: از کل مراجعین طی این ده سال، 516 بیمار با شکایت سرگیجه مراجعه کرده بودند که 90 نفر (3/17%) از آنها سینوزیت نیز داشتند. ارتباط معناداری میان سرگیجه و سینوزیت و همچنین سینوزیت و جنس وجود نداشت ولی تفاوت بین گروههای سنی و سینوزیت، معنیدار بود (05/0> P ) . نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، می بایست در درمان بیماران با سرگیجه به اخذ شرح حال کامل، معاینه سینوسها و وجود سینوزیت هم توجه نمود .https://chj.rums.ac.ir/article_45581_16daf19e9fb2590da842fca43052caac.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-62486120170509Frequency of delibrated self poisoning during Rafsanjan in 2008بررسی فراوانی مسمومیت عمدی در شهر رفسنجان در سال 1387546045582FAشهین حیدریعضو هیأت علمی و دانشجوی دکترای پرستاری ، دانشکده پرستاری، مامایی و پیراپزشکی0000-0002-4379-3999حدیث یزدان پناهفاطمه عبدلیعضو هیأت علمی ، دانشکده پرستاری، مامایی و پیراپزشکی0000-0001-6097-0031مریم هادویعضو هیأت علمی ، دانشکده پرستاری، مامایی و پیراپزشکی0000-0002-3848-2805Journal Article20170509 Background and Objective: Self-poisoning is one way of suicide attempt and one of the main reasons of patients referral to emergency wards and third leading cause of young people death. With regard to differences in self poisoning epidemiology this study was aimd to assess self poisoning epidemiology in patient referring to Ali ebne abitaleb hospital.  Material and methods : In this cross sectional descriptive study, clinical history of all self poisoning cases referring to emergency ward of Ali ebne abitaleb hospital during spring and summer 2008 was assessed. Data collected using a researcher designed questionnaire contains demographic data, type of poison' duration of hospitalization and patient outcomes. Data analyzed by SPSS software using statistical tests such as independent t-test, ANOVA and chi square.  Results: During study period, 280 case of self poisoning was recorded. Of cases 53.3 were female. Mean age of patients was 23.28 years. Poisoning occurred frequently in age group of 11 to 30 year. In 66.1% of cases poisoning occurred using drug. There was a significant difference between type of drug used and sex. Majority of poisoning cases used benzodiazepines. Self poisoning lead to death in 1.64% of cases. There was no significant difference between mortality and sex.  Conclusion: Presence of higher rate of self poisoning in women deserves more attention to specific problem of them and planning to prevention of suicide. Drug distribution by pharmacies and pattern of storage of drugs at home need to be audited. خلاصه زمینه و هدف: یکی از راههای خودکشی، ایجاد مسمومیت توسط فرد یا Self poisoning است که از دلایل عمده مراجعه به بخشهای اورژانس و سومین عامل مرگ در جوانان گزارش شده است. با توجه به متفاوت بودن اپیدمیولوژی مسمومیت عمدی، مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی مسمومیت عمدی در مراجعهکنندگان به اورژانس بیمارستان علیابنابیطالب (ع) شهر رفسنجان طراحی گردید. مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی کلیه پروندههای مربوط به موارد مسمومیت عمدی در مراجعین به بخش اورژانس، در 6 ماهه اول سال 1387 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات دموگرافیک، نوع سم، یافتههای بالینی، مدت بستری و سرانجام بیماران، از پرونده آنان استخراج گردید و در چک لیست ثبت شد. اطلاعات با استفاده از آزمونهای t ، Anova و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: در محدوده زمانی این مطالعه، تعداد 280 مورد مسمومیت عمدی ثبت گردیده بود. از این تعداد 93/53درصد مربوط به بیماران مؤنث بود. میانگین سن افراد 89/7 ± 98/23 سال و بیشترین موارد مسمومیت در سنین 30-11 سال بود. در 1/66% موارد، مسمومیت در اثر استفاده از دارو رخ داده بود. بین داروی استفاده شده و جنسیت اختلاف آماری معنیدار مشاهده گردید(000/0= p ). در بیشتر موارد از بنزودیازپینها برای ایجاد مسمومیت استفاده شده بود. چهار مورد (64/1%) مسمومیت عمدی منجر به فوت گردیده بود. آزمون آماری ارتباط معنیداری از نطر میزان مرگ و میر و جنسیت نشان نداد. نتیجهگیری: بالاتر بودن میزان مسمومیت عمدی در زنان و جوانان حاکی از لزوم توجه بیشتر به مسائل خاص این گروه از افراد و برنامهریزی جهت پیشگیری از ارتکاب به خودکشی میباشد. نحوه توزیع دارو توسط داروخانهها و نگهداری داروها در منزل بایستی مورد بازنگری قرار گیرد.https://chj.rums.ac.ir/article_45582_f55ee8f7d61635738174cabe43ca44aa.pdf