دانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-624810220170509The Effectiveness of Sexual Cognitive Restructuring on Marital Satisfaction and Mental Health of the Couples in Esfahanاثربخشی آموزش بازسازی شناختی جنسی بر رضایت زناشویی و سلامت روان زوجین شهر اصفهان در سال 139311045782FAمهشید ساسان پورمدرس، دانشگاه فرهنگیان اصفهان، پردیس فاطمه زهرا (س)، اصفهان، ایرانامیر عزیزیدانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران0000000339483639سید مسعود دهقان منشادی *کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایرانJournal Article20170509Introduction: Given that the thoughts and dysfunctional beliefs about sexual issues affect marital satisfaction and mental health, providing appropriate solutions can increase marital satisfaction and mental health; This study aimed to determine the effectiveness of cognitive restructuring sex education on marital satisfaction and mental health of the couples in Esfahan. <br /> <br />Materials & Methods: This Quasi-experimental study (pre-test and post test control group) was done on 120 couples chosen among parents of elementary school children through cluster sampling in 2014. Sixty couples were places in both experimental and control groups (60 couples per group). After completing the questionnaire of Enrich marital satisfaction and mental health and completion of 10 sessions (two sessions per week for five weeks) of cognitive restructuring sex education in the experimental group, questionnaires were administered to both groups. Data were analyzed using multivariate analysis was performed. <br /> <br />Results: Cognitive restructuring sex education on marital satisfaction and mental health has been effective in the experimental group (p =0.05); by reducing depression, and increasing mental health increased. <br /> <br />Conclusion: It seems that through education of sexual cognitive restructuring marital satisfaction and mental health can be increased, so this intervention as an effective program to promote mental health and marital satisfaction is recommended.مقدمه: با توجه به اینکه افکار و باورهای ناکارآمد در خصوص مسائل جنسی بر رضایت زناشویی و سلامت روان زوجین تأثیر میگذارد؛ ارائه راهکارهای مناسب میتواند رضایت زناشویی و بهداشت روانی زوجین را افزایش دهد. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش بازسازی شناختی جنسی بر رضایت زناشویی و سلامت روان زوجین انجام شد.<br /> <br /> مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی (طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل) میباشد. نمونه آماری پژوهش شامل 120 زوج بود که از میان والدین دانشآموزان دختر مقطع ابتدایی شهر اصفهان در سال 1393 به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی و کنترل (60 زوج برای هر گروه) قرار گرفتند. پس از تکمیل پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ و سلامت روان و اتمام دوره 10 جلسهای (هفتهای دو جلسه دو ساعته به مدت پنج هفته) آموزش بازسازی شناختی جنسی در گروه آزمایشی، مجدداً پرسشنامهها در هر دو گروه اجرا شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.<br /> <br /> یافتهها: آموزش بازسازی شناختی جنسی بر رضایت زناشویی و سلامت روان در گروه آزمایشی مؤثر بوده است (05/0p=)؛ بدین ترتیب با کاهش نمرات افسردگی، سلامت روان زوجین افزایش یافت.<br /> <br /> نتیجهگیری: به نظر میرسد آموزش بازسازی شناختی جنسی میتواند باعث افزایش رضایت زناشویی و سلامت روان زوجین گردد؛ بنابراین این مداخله به عنوان برنامهای موثر در جهت ارتقای رضایت زناشویی و سلامت روان زوجین توصیه میگردد.https://chj.rums.ac.ir/article_45782_82626a865ef2923113c6b0f3bc226a4f.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-624810220170509The Impact of Dialectical Behavior Therapy - based Intervention on Craving Men with Addiction Disorders (opioid - methamphetamine)تاثیر مداخله مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک بر وسوسه مردان با اختلالات اعتیادی به مواد( افیونی – مت آمفتامین)112345783FAآفرین آقاسیکارشناسی ارشد روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.سید حمید آتش پوراستادیار گروه روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.0000-0003-2090-7577Journal Article20170509Introduction: One of the most important social harms is drug addictive disorders. The present study was conducted aiming to investigate the effectiveness of dialectic behavioral therapy on the temptation of drug (opiate, met-amphetamine) users. <br /> <br />Material and methods: The statistical population of the study included men with addiction to opium, Heroin, sheereh [boiled and refined opium residue] and glass referring to the addiction withdrawal and therapy centers in the town of Shahreza. In order to administer intervention training sessions, 45 drug users were selected through non-probable available sampling method and put into experimental and control groups. 15 individuals were put into opiate drug experimental group, 15 into glass experimental method and 15 into the control group. The applied instrument was Beck’s questionnaire of tempting beliefs. The research design was semi-experimental with pretest, posttest and control group type. After conducting 11 sessions (ninety-minutes) of group teaching of dialectic behavioral therapy, the achieved data were analyzed through covariance method. <br /> <br />Findings: the results showed that teaching independent variable was effective on drug (opiate, met-amphetamine) users while there was not a significant difference between the two experimental groups in case of the effectiveness of therapeutic intervention (p>0.05). The difference between both experimental groups with the control group was significant (p>0.05). <br /> <br />Conclusion: Teaching dialectic behavioral therapy can be employed besides medication in treating temptation of men with drug addiction.مقدمه: یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی، اختلالات اعتیادی و مرتبط با مواد است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش رفتار درمانی دیالکتیک بر وسوسه مصرفکنندگان مواد (افیونی - مت آمفتامین) انجام گرفت.<br /> <br /> مواد و روش ها: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مردان با اعتیاد به تریاک، هرویین، شیره و شیشه مراجعهکننده به مراکز ترک و درمان اعتیاد شهرستان شهرضا بود. برای اجرای مداخله آموزشی، 45 مرد مصرفکننده مواد به شیوه نمونهگیری غیراحتمالی در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند. 15 نفر در گروه آزمایش مواد افیونی، 15 نفر در گروه آزمایش شیشه و 15 نفر در گروه گواه قرارگرفتند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه عقاید وسوسهانگیز (beck) بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. پس از یازده جلسه 90 دقیقهای آموزش گروهی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک، دادههای به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.<br /> <br /> یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش متغیر مستقل بر وسوسه مصرفکنندگان مواد (افیونی- مت آمفتامین) مؤثر بوده است. با این حال تفاوت معنیداری بین دو گروه آزمایش از نظر تأثیرپذیری از مداخله درمانی وجود نداشت(05/0p>) . تفاوت هر دو گروه آزمایش با گروه گواه معنیدار بوده است (05/0p>).<br /> <br /> نتیجه گیری: میتوان در کنار درمانهای دارویی، از آموزش رفتار درمانی دیالکتیک بر وسوسه مردان با اعتیاد به مواد بهره برد. https://chj.rums.ac.ir/article_45783_dac14b5c257814b9c716b9d5d8376154.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-624810220170509Investigating the Relationship between Hardiness as well as Resiliency and Burnout Aspects in the Care givers of the physically, Mentally and Multiple retarded patients at the Welfare organization in 2015رابطه بین سخترویی و تابآوری با ابعاد فرسودگی شغلی مراقبین معلولین جسمی، ذهنی و چندگانه سازمان بهزیستی شهر اصفهان، سال 1394243245784FAمسلم اصلی آزاددانشجوی دکتری روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، اصفهان، ایران.راشین رجاییکارشناسی ارشد مشاوره شغلی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.طاهره فرهادیکارشناسی ارشد روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، اصفهان، ایران.آفرین آقاسیکارشناسی ارشد روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان(خوراسگان)، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، اصفهان، ایران.لاله شهیدیدانشجوی دکتری روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان(خوراسگان)، اصفهان، ایران.Journal Article20170509Introduction: Caring for the physically, mentally and multiple retarded people can affect the caregivers’ physical and mental health. The objective of the present study was to investigate the relationship between hardiness as well as resiliency and burnout aspects in physically, mentally and multiple caregivers in the Behzisity welfare organization of Isfahan. <br /> <br />Material and method: this was a descriptive, cross-sectional study. The statistical population of the study included 54 physically, mentally and multiple caregivers at the Behzisity welfare organization of Isfahan in 2015, all of whom were selected to take part in the research through census method. The data collection instrument included Kobasa’s hardiness questionnaire, Conner and Davidson’s resiliency questionnaire and Meslesh and Jackson’s burnout questionnaire. Pearson correlation coefficient method was used to statically analyze was a significant relationship between the component of affective tiredness (r= - 0.49, p<0.001), the component of control and affective tiredness (r=-0.40, p<0.001) and personal performance (r=0.55, p<0.001), the component of challenge and affective tiredness (r=-0.40, p<0.001) and depersonalization (r=-0.30, p<0.001). On the other hand, the variable of resiliency has a significant relationship with the variable of affective tiredness (r=-0.47, p<0.001) and personal performance (r=0.31, p<0.05). <br /> <br />Conclusion: Considering the significant relationship between hardiness as well as resiliency and burnout, it is suggested that the managers of the welfare organization to attend more to the caregivers’ components of resiliency and hardiness in order to experience less burnout.مقدمه: مراقبت از معلولین جسمی، ذهنی و چندگانه میتواند سلامت جسمی و روانی مراقبتکنندگان را تحت تأثیر قرار دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سخترویی و تابآوری با ابعاد فرسودگی شغلی در مراقبین معلولین جسمی، ذهنی و چند معلولیتی اداره بهزیستی استان اصفهان بود.<br /> <br /> مواد و روشها: این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مراقبین معلولین جسمی، ذهنی و چندمعلولیتی اداره بهزیستی شهر اصفهان سال 1394 بود که با استفاده از روش سرشماری، همه 54 نفری که در جامعه پژوهش بودند، جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه سخترویی کوباسا، تابآوری کانر و دیویدسون و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و جکسون بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها از روش ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.<br /> <br /> یافتهها: بین مؤلفه تعهد با خستگی عاطفی(001/0>p، 49/0r=-)، مؤلفه کنترل با خستگی عاطفی (001/0>p، 49/0r=-) و عملکرد شخصی (001/0>p، 55/0r=)، مؤلفه مبارزهجویی با خستگی عاطفی (001/0>p،40/0r=-)، و با مسخ شخصیت (001/0>p، 30/0r=-)، رابطه معنیدار وجود داشت. متغیر تابآوری با متغیر خستگی عاطفی (001/0>p، 47 /0r=-) و عملکرد شخصی (001/0>p، 31 /0r=) دارای رابطه معنیدار بود.<br /> <br /> نتیجه گیری: با توجه به رابطه معنیدار سخترویی و تابآوری با فرسودگی شغلی، نیاز است که مسئولین بهزیستی به مؤلفههای تابآوری و سخترویی مراقبین توجه بیشتر نمایند تا آنان کمتر فرسودگی شغلی را تجربه نمایند.https://chj.rums.ac.ir/article_45784_a6d549f9c978fae24b73cdcfc6478e28.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-624810220170509Comparing the effect of Core Stability Trainings and Closed Kinetic Chain Trainings on the Postural Control of Mentally Retarded Studentsمقایسه تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و زنجیره حرکتی بسته بر کنترل وضعیت بدنی دانشآموزان کمتوان ذهنی334145785FAعلی یلفانیدانشیار توانبخشی ورزشی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.0000-0003-3696-7208بهنام غلامی بروجنیدانشجوی دکترای آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.لیلا احمدنژاددانشجوی دکترای آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.Journal Article20170509Introduction: Postural Control has important role in the daily activities of mentally retarded children. The purpose of this study was Comparing the effect of Core Stabilization Trainings and closed kinetic chain trainings on the Postural Control of mentally retarded students. <br /> <br />Materials and Methods: In this case-control study, 45 male mentally retarded students in three groups of Control, Core Stability and closed kinetic chain with 15 people participated. TRN groups performed core stabilization trainings and closed kinetic chain trainings for 8 weeks and three times per week. The pre-test and post-test of Sharpened Romberg test was done for measuring static balance of three groups. ANOVA test used to analyze the data (p≤0.05). <br /> <br />Result: Static balance with opened eye results showed significant differences in mean Core Stability and CTL groups (p=0.005) and closed kinetic chain and CTL groups (p=0.007) but showed insignificant differences in mean Core Stability and closed kinetic chain groups (p=0.910). Static balance with closed eye results showed significant differences in mean Core Stability and CTL groups (p≤0.000) and closed kinetic chain and CTL groups (p=0.002) but showed insignificant differences in mean Core Stability and closed kinetic chain groups (p=0.420). <br /> <br />Conclusion: Core stabilization training program and closed kinetic chain training program improve static balance of mentally retarded students and can be used for improving postural control of mentally retarded students.مقدمه: کنترل وضعیت بدنی نقش مهمی در فعالیتهای روزمره کودکان کمتوان ذهنی دارد. هدف از این تحقیق مقایسه تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات زنجیره حرکتی بسته بر کنترل وضعیت بدنی دانشآموزان کمتوان ذهنی بود.<br /> <br /> مواد و روشها: در یک مطالعه نیمه تجربی بر روی 45 دانشآموز پسر کمتوان ذهنی، آزمودنیها در سه گروه 15 نفره کنترل، ثبات مرکزی و زنجیره حرکتی بسته قرار گرفتند. گروههای تجربی 8 هفته و هفتهای سه بار تمرینات ثبات مرکزی و یا زنجیره حرکتی بسته را انجام دادند. در پیشآزمون و پسآزمون از تست شارپند رومبرگ (Sharpened Romberg) با چشمان باز و بسته برای اندازهگیری تعادل ایستای (کنترل وضعیت بدنی) سه گروه استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس یکطرفه برای تجزیه و تحلیل دادهها مورد استفاده قرار گرفت.<br /> <br /> یافتهها: در آزمون تعادل ایستا با چشم باز بین گروههای ثبات مرکزی و کنترل (005/0p=) و زنجیره حرکتی بسته و کنترل (007/0p=) تفاوت معنیداری مشاهده شد؛ اما بین گروههای ثبات مرکزی و زنجیره حرکتی بسته (910/0p=) تفاوت معنیدار مشاهده نشد. در آزمون تعادل ایستا با چشمبسته نیز بین گروههای ثبات مرکزی و کنترل (001/0p=) و زنجیره حرکتی بسته و کنترل (002/0p=) تفاوت معنیداری مشاهده شد؛ اما بین گروههای ثبات مرکزی و زنجیره حرکتی بسته (420/0p=) تفاوت معنیدار مشاهده نشد.<br /> <br /> نتیجه گیری: تمرینات ثبات مرکزی و زنجیره حرکتی بسته تعادل ایستای دانشآموزان کمتوان ذهنی را بهبود میبخشند و از این تمرینات میتوان برای بهبود کنترل وضعیت بدنی دانشآموزان کمتوان ذهنی استفاده کرد.https://chj.rums.ac.ir/article_45785_c3cca1ce9f30dad67d97775758660a07.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-624810220170509Comparing the Effectiveness of two treatments of Meta cognitive Therapy (MCT) and Positive-oriented Therapy (PPT) on index of Craving for Male Methamphetamine usersمقایسه اثربخشی الگوهای درمان فراشناختی و مثبتگرا بر شاخص ولع مصرف در مردان معتاد به داروهای محرک425145786FAبیژن پیرنیادانشجوی دکترای تخصصی روانشناسی بالینی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ایران.0000-0002-8349-5736ستاره منصورکارشناس ارشد روان شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.زهرا حاج صادقیکارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم و تحقیقات خوزستان،اهواز،ایرانسهیلا رحمانیدانشجوی دکتری تخصصی روان شناسی سلامت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، کرج، ایرانعلیرضا پیرخائفیاستادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، گرمسار، ایرانعلیاکبر سلیمانیاستادیار، گروه روان شناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ایران.Journal Article20170509Introduction: psychological interventions have received a special place in the treatment of addiction. The current study was done with the purpose of investigating the effectiveness of Meta cognitive therapy and positive-oriented therapy on decreasing the intensity of craving in male Methamphetamine users. <br /> <br /> Material & Methods: In A quasi-experimental design with pre-test, post-test and control group, 45 patients (the age range of 18-29 and with average age of 24.2) under Residential treatment center (TC) were selected with Purposive sampling and were assigned randomly into three groups, two experimental groups (n=15) and one control group (n=15). Participants of experimental groups received group Meta cognitive and positive-oriented treatment programs for 8 weeks and participants of control group only received the routine treatment of the center. The index of severity of craving was evaluated in two stages before treatment and two weeks after finishing the treatment. Data were analyzed using univariate variance analysis and Test-Tukey. <br /> <br /> Results: Results showed there is a significant difference between these two therapeutic groups and group meta cognitive treatment was more effective in reducing craving compared to positive- oriented treatment (p<0.01). Also, both treatments showed significant difference compared to the control group (p<0.05). <br /> <br />Conclusion: These findings, more than ever, show the inefficiency in the executive functioning of Methamphetamine users and make the need to apply the therapeutic approaches based on the changing the mental process rather than modifying inefficient beliefs.مقدمه: در عرصه مداخلات در حیطه اعتیاد، درمانهای روانشناختی جایگاه ویژهای را به خود اختصاص دادهاند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو درمان گروهی فراشناختی و مثبتگرا بر کاهش شدت ولع مصرف در مردان معتاد به داروهای محرک (شیشه) انجام شد.<br /> <br /> مواد و روش ها: این مطالعه نیمه تجربی با پیشآزمون، پسآزمون و گروه کنترل، 45 مرد مصرفکننده مت آمفتامین تحت درمان اقامتی به گونه هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در قالب سه گروه کاربندی شدند. برنامه درمانهای فراشناختی و مثبتگرا به صورت گروهی و به مدت 8 هفته به آزمودنیهای گروههای آزمایش ارائه شد. شاخص شدت ولع مصرف در دو مرحله قبل از درمان و دو هفته پس از اتمام درمان ارزیابی شد. دادههای جمع آوری شده به کمک آزمون آماری تحلیل واریانس تک متغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند.<br /> <br /> یافته ها: هر دو درمان نسبت به گروه کنترل اثربخشی معنیداری را ایفا نمودند (01/0>p). همچنین بین دو گروه درمانی تفاوت معنیداری مشاهده شد و درمان فراشناختی گروهی نسبت به درمان مثبتگرا در کاهش میزان ولع مصرف مؤثرتر بود (05/0>p).<br /> <br /> نتیجه گیری: این یافتهها بیش از پیش نارسا کنش وری در کارکردهای اجرایی مصرفکنندگان مت آمفتامین را بیان نمود و لزوم استفاده از رویکردهای درمانی مبتنی بر تغییر فرایندهای ذهنی به جای اصلاح باورهای ناکارآمد را آشکار میسازد. https://chj.rums.ac.ir/article_45786_28b0cb4a1cd39b47ead5c8656345f648.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-624810220170509The Relationship between Spiritual Health and Self-efficacy in Pregnant Women Referred to Rural Health Centers of Uremia in 2015رابطه بین سلامت معنوی و خودکارآمدی در زنان باردار مراجعهکننده به مراکز بهداشتی روستایی ارومیه در سال 1394526145787FAمرادعلی زارعیپوردانشجوی دکترای تخصصی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، مرکز بهداشت ارومیه، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ایران.مهدی عبدالکریمیدانشجوی دکترای تخصصی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران.محمد اسدپوراستادیار، آموزش بهداشت، گروه خدمات بهداشتی و ارتقای سلامت، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران.سعید دشتیدانشجوی دکترای تخصصی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، دانشگاه علو م پزشکی شهید صدوقی، یزد، ایران.فاطمه عسکریکارشناس ارشد پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایرانJournal Article20170509Introduction: Spiritual health is an important aspect of health that can lead to the concept of meaning in life, hope and relaxation within the individual. Given the importance of spiritual health during pregnancy the spiritual health of pregnant women and its impact on the predicted efficacy as an important factor in health-related behaviors were examined. <br /> <br />Materials and Methods: This Descriptive study was conducted on 200 pregnant women referred to rural health centers of Uremia using random cluster sampling during 2015. Spiritual health was assessed with Ellison-Paloutzian questionnaire and self-efficacy was assessed with Sheerer general self-efficacy questionnaire. Descriptive statistics and ANOVA test and linear regression methods were used to analyze the data <br /> <br />Results: The results of this study showed that %43.4 of pregnant women had moderate Spiritual health and %56/6 had a high spiritual score. Also, the mean score of self-efficacy was 63.73± 8.84. Using analysis of variance showed that the spiritual health had significant relationship with job, gestational age and marriage age. Also, there was a significant relationship between self-efficacy and gestational age and marriage age. (p<0.05). The results showed that the spiritual health of pregnant women and self-efficacy had significant (p<0.001) positive correlation (r=0.79). Regression analysis showed that spiritual health significantly predicted 0.62 variance of self-efficacy for pregnant women. <br /> <br />Conclusion: The findings of the study support that spiritual health is a tool for predicting self-efficacy among pregnant women. So, it should be considered in promoting spiritual well-being of pregnant women and improving their self-efficacy.مقدمه: سلامت معنوی یکی از ابعاد مهم سلامت است که میتواند باعث ایجاد معنا و مفهوم در زندگی، امید و آرامش درونی در فرد گردد. از طرفی، خودکارآمدی قضاوت و اطمینان فرد در مورد تواناییهای فردی است. با توجه به اهمیت سلامت معنوی و کارآمدی در دوران بارداری در این مطالعه رابطه بین سلامت معنوی و خودکارآمدی در زنان باردار مراجعهکننده به مراکز بهداشتی مورد بررسی قرار گرفت.<br /> <br /> مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی است که بر روی200 زن باردار مراجعهکننده به مراکز بهداشتی-درمانی روستایی ارومیه در سال 1394 با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انجام شد. جهت سنجش سلامت معنوی از پرسشنامه سلامت معنوی Palutzian وEllison و جهت بررسی خودکارآمدی از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی Sherer استفاده شد. از آنالیز واریانس یکطرفه و رگرسیون خطی ساده جهت تحلیل دادهها استفاده شد.<br /> <br /> یافتهها: نمره سلامت معنوی 4/43 درصد زنان باردار در حد متوسط بود و 6/56 درصد از سلامت معنوی بالا برخوردار بودند. همچنین میانگین نمره خودکارآمدی زنان باردار 84/8± 73/63 بود. نتایج آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که سلامت معنوی با متغیرهای شغل، زمان حاملگی و سن ازدواج و خودکارآمدی نیز با متغیرهای زمان حاملگی و سن ازدواج ارتباط معنیدار داشت (05/0 p<). همچنین بین سلامت معنوی و خودکارآمدی زنان باردار ارتباط مثبت و معنیداری (79/0r=) وجود داشت (001/0 p<). نتایج رگرسیون نشان داد که سلامت معنوی قادر به تبیین 62/0 واریانس خودکارآمدی زنان باردار میباشد.<br /> <br /> نتیجهگیری: نتایج این مطالعه از اهمیت سلامت معنوی در پیشبینی خودکارآمدی زنان باردار حمایت میکند. بنابراین به نظر میرسد توجه به ارتقای سلامت معنوی در زنان باردار در بهبود خودکارآمدی این گروه مفید خواهد بود.https://chj.rums.ac.ir/article_45787_692bd5c462ce76c4898bd36ea1bb2e72.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-624810220170509The study of the Rate and Reasons of Medical Herb Use by the Patients Visiting the Specialized Treatment Centers in Fars Province in 2014بررسی میزان و علل مصرف گیاهان دارویی در مراجعهکنندگان به مراکز درمانی تخصصی استان فارس در سال 1393627145788FAمرضیه پاریابکارشناس ارشد، گروه نظارت بر امور دارویی، واحد شهرضا، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرضا، ایران.مهدیه رئیسزادهاستادیار فارماکولوژی، گروه علوم پایه، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی،سنندج، ایران.Journal Article20170509Introduction: Due to the frequency and variety of the Medicinal herbs in Fars province, this study aimed to study the rate and reasons for medical herb use by the patients visiting the health centers in Fars Province. <br /> <br />Material and Methods: This study, carried out in the health centers of Fars province, used a two-stage cluster sampling of 2100. A researcher made questionnaire was used to collect the data. The questionnaire included 7 demographic and 31 expert questions. The data were analyzed using SPSS 22, spearman correlation coefficient, Friedman's and chi-square. Statistical significance was considered to be p <br />Results: The use of herbal medicine by the woman was statistically significant compared to the men. There was a significant correlation between location, employment status, insurance status, the average of monthly income and the consumption of medical herbs (p<0.05). As the Spearman Correlation coefficient (0.73) shows, there was a positive correlation between the beliefs and information about medical herbs and the consumption rate. The use of herbal medicine used for the treatment of skin, respiratory, urinary tract, endocrine system diseases was 30 %, 21 %, 20 %, 18.5% and 10% respectively. Liquorice, Thyme, Borage and Four seeds were the mostly used herbal medicines. The most reported side effects of the use of medicinal herbs were pain in the stomach, nausea and vomiting and skin reactions respectively. Sixty nine percent of the patients preferred the herbal medicines and 31% preferred drugs at the time of their illness. <br /> <br />Conclusion: As the findings of this study show, people prefer using herbal medicine to chemical ones especially in the treatment of skin diseases. Thus, it is necessary to give people correct information and control health conditions of herbal medicines.مقدمه: با توجه به اهمیت مصرف گیاهان دارویی در کنار داروهای شیمیایی در تکمیل زنجیره درمان و همچنین پوشش گیاهی مستعد استان فارس، هدف از این مطالعه تعیین میزان و علل مصرف گیاهان دارویی در مراجعهکنندگان به مراکز درمانی تخصصی استان فارس بود.<br /> <br /> مواد و روشها: این مطالعه توصیفی- مقطعی با کمک پرسشنامه پژوهشگرساخته مشتمل بر 7 سؤال دموگرافیک و 31 سؤال تخصصی که روایی و پایایی آن تأیید شد بر روی 2100 بیمار مراجعهکننده به مراکز درمانی استان فارس در سال 1393 با کمک روش خوشهگیری دو مرحلهای انجام شد. دادهها توسط آزمونهای توصیفی و آزمون کای دو، ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون فریدمن مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.<br /> <br /> یافته ها: مصرفکنندگان گیاهان دارویی در زنان بیش از مردان بودند. محل سکونت، وضعیت اشتغال، وضعیت بیمه و متوسط درآمد ماهیانه با میزان مصرف از نظر آماری معنیدار شد (05/0p<). براساس ضریب همبستگی اسپیرمن (73/0) اعتقاد و آگاهی افراد منطقه نسبت به گیاهان داروئی با میزان مصرف ارتباط داشت. 69 درصد افراد استفاده از گیاهان داروئی و31 درصد داروهای شیمیایی را در زمان بیماری خود ترجیح دادهاند. بیشترین مصرف گیاهان داروئی به ترتیب در درمان بیماریهای پوستی (30%)، تنفسی (5/21%)، ادراری (20%)، سیستم غدد (5/18%) و سیستم گوارش (10%) بود. شیرین بیان، آویشن، گلگاوزبان و چهارتخمه بیشترین استفاده را داشتند. بیشترین عوارض جانبی گزارش شده دل درد، تهوع و استفراغ و حساسیت پوستی بود.<br /> <br /> نتیجه گیری: با توجه به مصرف و اعتقاد به اثربخشی گیاهان دارویی در مقایسه با داروهای شیمیایی در استان فارس مخصوصاً در درمان بیماریهای پوستی لزوم اطلاعرسانی صحیح و نظارت بر گیاهان دارویی ضروری به نظر میرسد.https://chj.rums.ac.ir/article_45788_04e2556eedc33b99e80527e6be1c8bd6.pdfدانشکده پرستاری مامایی و پیراپزشکی رفسنجانسلامت جامعه2345-624810220170509The Role of Spirituality and Social Support in Pregnant Women's Anxiety, Depression and Stress Symptomsنقش معنویت و حمایت اجتماعی در نشانههای اضطراب، افسردگی و استرس زنان باردار728245789FAالهه بداقیکارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.فرشید علیپورکارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.مظاهر بداقیمربی گروه روانشناسی،دانشگاه پیام نور اراک، اراک، ایران.ربابه نوریاستادیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.نوشین پیمانکارشناس ارشد روانشناس عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج، ایران.صابر سعیدپورکارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.Journal Article20170509Introduction: Symptoms of anxiety and depression in pregnant women are traumatic factors which are associated with social support and spirituality, therefore the aim of this study was to investigate the role of spiritual and social support in the prediction of anxiety, depression and stress in pregnant women. <br /> <br />Materials and Methods: The method for this descriptive study was a predictive correlation design. The statistical population of the current study included all pregnant women referred to health centers of Shahid Eskandari Kalak and Shahid Turkiyan Rajaee in Karaj city in the second half of 2014. One hundred fifty five pregnant women were selected based on convenient sampling and considering the inclusion and exclusion criteria. Data was collected using perceived social support scale, spiritual health questionnaire, depression, anxiety and stress scale (DASS 42) and demographic data form. Descriptive and inferential statistical methods, including, correlation and stepwise regression were analyzed with the SPSS-22 software. <br /> <br />Results: The findings of the research showed that symptoms of anxiety, depression and stress had inverse relationship with social support (r=0.14 in. .67) and spirituality (r=0.20 in. .55). The findings also revealed that family support, spirituality and the support of friends as predictor variables predict 55 percent of the anxiety's variance and family support and spirituality predict %41 of depression's variance. Finally family support predicts %18 of stress' variance in pregnant women. <br /> <br />Conclusion: The results showed that anxiety, depression and stress in pregnant women have an inverse relationship with spirituality and social support. It is recommended that social protection and spirituality in pregnant women with symptoms of anxiety and depression should be considered.مقدمه: نشانههای اضطراب و افسردگی در زنان باردار از عوامل آسیبزا محسوب میشوند که با حمایت اجتماعی و میزان معنویت نیز مرتبط میباشند، لذا هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش پیشبین سلامت معنوی و حمایت اجتماعی در میزان اضطراب، افسردگی و استرس زنان باردار انجام شده است.<br /> <br /> مواد و روش ها: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود، از میان جامعه آماری زنان باردار مراجعهکننده به دو مرکز بهداشت شهید اسکندری کلاک و شهید ترکیان رجایی شهر کرج در نیمه دوم سال ۱۳۹۴، تعداد 155 زن باردار به روش نمونهگیری در دسترس و با لحاظ کردن ملاکهای ورود و خروج به پژوهش انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه مقیاس حمایت اجتماعی ادراکشده، پرسشنامه سلامت معنوی، مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس<br /> (Depression Anxiety and Stress Scale-42) و فرم اطلاعات جمعیت شناختی استفاده شد. دادهها با استفاده از<br /> روشهای آمار توصیفی و استنباطی شامل همبستگی و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. <br /> <br /> یافته ها: نتایج نشان داد که نشانههای اضطراب، افسردگی و استرس رابطه معکوسی با حمایت اجتماعی (۶۷/۰- تا ۱۴/۰- r=) و میزان معنویت (۲۰/۰- تا ۵۵/۰- r=) دارند. یافتهها همچنین نشان داد که متغیرهای پیشبین حمایت خانوادگی، معنویت و حمایت دوستان، 55/0 درصد از واریانس متغیر اضطراب، متغیرهای پیشبین حمایت خانوادگی و معنویت 41/0 درصد از واریانس متغیر افسردگی و حمایت خانواده 18/0 درصد از واریانس استرس زنان باردار را پیشبینی میکنند.<br /> <br /> نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اضطراب، افسردگی و استرس در زنان باردار رابطه معکوسی با معنویت و حمایت اجتماعی دارد که پیشنهاد میشود به حمایت اجتماعی و معنویت در زنان باردار دارای نشانههای اضطراب و افسردگی توجه گردد.https://chj.rums.ac.ir/article_45789_162ec94c6a86f5bffbd7f2817cf64710.pdf